شرکت تدبیر انرژی امید

شرکت تدبیر انرژی امید
دنبال کنندگان ۴ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قرن طراحان» ثبت شده است

دوشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۲۲ ق.ظ

ریموند لووی، مردی که قرن بیستم را زیبا ساخت

طرح نو

فصل 1:قرن طراحان

 بخش سوم

ریموند لووی، مردی که قرن بیستم را زیبا ساخت

 

قسمت دوم- طراح های لووی

 

 

 

1962: رستوران و کافی شاپ در مرکز پرواز تی دبلیو ای[1]

 

 

1965: کابینت های دی اف-2000[2]

 

 

1966: لوگوی شرکت اکسان[3]

 

 

 

1971: لوگوی شل[4]

 

 

 

در این طرح جلد مجله نیویورکر[5] لوگوهای معروف طراحی شده توسط لووی نشان داده شده است

 

 

 

 

 

1970: زیستگاه اسکای لب ناسا[6]

 

 

مدل طرح داخل آزمایشگاه اسکای لب[7] -طراحی توسط لووی

 

 

 

طرح دیگری از اتوبوس معروف گری هاوند[8]

 

 

 

لووی در پروتوتایپ "دفتر کار آینده"[9] تصویر مربوط به دهه 1930 است

 



[1] TWA

[2] DF-2000 cabinets

[3] Exxon logo

[4] Shell logo

[5] Fantasy New Yorker cover by Belgian illustrator Laurent Durieux

[6] NASA's Skylab habitat

[7] Skylab interior mockup

[8] Greyhound bus

[9] Office of the future

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۲۲

طرح نو

 فصل 1:قرن طراحان

 بخش سوم 

ریموند لووی[1]، مردی که قرن بیستم را زیبا ساخت


قسمت اول


تصویر لووی بر روی جلد مجله تایم 1949

شما ممکن است که ریموند لووی را نشناسید، ولی مطمئنا با یکی از کارهایش سر و کار داشته اید که از بطری نوشابه تا آزمایشگاه فضایی اسکای لب را در بر می گیرد!

تاریخ نویسان اغلب از لووی به عنوان طراح دنیای مدرن یاد می کنند که به خاطر چیزهایی مثل بطری کوکاکولا و بسته سیگار لاکی استرایک است ولی تازه اینها بخش کوچکی از کارهایش هستند. طرح هایش از دستگاه های کارت پانچ آی بی ام تا کشتی های غول پیکر باربری و از چرخ خیاطی تا زیستگاه های ناسا را در بر می گیرند.

 

 

1937: لکوموتیو تی -1 راه آهن پنسیلوانیا[2]

 

لووی در زمانی کار کرد که هنوز عبارت " طراح صنعتی" وجود نداشت. اما وقتی از صحنه کنار رفت، این رشته برای خودش حرفه کاملی با اتحادیه و تحصیلات مخصوص به خودش شده بود. تصویرش بر جلد مجله تایم قرار گرفت و افراد  بسیار مختلفی -از هوارد هیوز تا رئیس جمهور آمریکا-  مشتری کارهایش بودند.

زاده پاریس بود ولی پایگاهش در نیویورک بود به طرز عجیبی پر کار بود و اگر فقط طراحی هایش را در نظر بگیرید با حجم  زیادی از کار مواجه می شوید و توجه داشته باشید که کارهایش فقط به ترن، هواپیما و خودرو محدود نشده بلکه طراحی گرافیکی و محصولات مختلف حتی مهندسی هوافضا را در بر می گیرند.

 

 

 

بسته بندی سیگار لاکی استرایک[3] 1951

 

او یک طراح فوق العاده بود ولی در برهه زمانی و مکانی درستی قرار گرفته بود. تاریخچه کاریش به طور جدایی ناپذیری به  رونق اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم بستگی داشت: از شغل های اولیه اش به عنوان طراح ویترین های فروشگاه ها تا کارهایش در طراحی داخلی هواپیما ها در آغاز هواپیمایی تجاری، تا طراحی خودرو در دهه های 1940 و50 میلادی که به تحقق بخشیدن به رویای خودروی شخصی در آمریکا تحقق بخشید.

مدیر شرکت لیور برادرز[4] او را اینگونه توصیف می کرد: " او یک چشمش به ابتکار و خیالپردازی است و چشم دیگرش به صندوق دریافت پول است!"


1939: راه آهن پنسیلوانیا. لووی به خاطر می آورد:" یکجایی بین نیویورک و پنسیلوانیا ایستاده بودم نمی دانم کجا- دیدم که لکوموتیو با سرعت زیاد زمین را می لرزاند و پیش می آمد. بسیار هیجان انگیز بود و فراموش نشدنی."


لووی یکبار در مورد طراحی خودرو گفت: " ما می دانیم که منطق به تنهایی باعث فروش خودرو نیست، بلکه این جذابیت و گیرایی در نگاه اول آنست که باعث جلب نظر خریدار  میشود...ظرافت محض و نکته بینی در طراحی، آرزوی حس انحناهای ظریف آن، دوست داشتن خودرو و بودن صاحب یگانه وممتاز آن"

 

 


1949: دستگاه پانچ کارت آی بی ام

 

 

 

1951: طراحی لوگو و کابین شرکت اتوبوس رانی گری هاوند[5]


اما آنچه که بسیار جالب و ستودنی است، این نیست که لووی مشهور گشت و کارش چقدر تاثیر گذار بود. بلکه اینکه او از اینکه مهارتش را در هر چیزی امتحان کند بسیار شاد می شد. او دنیای مدرن را به صورت رشته ای از  پدیده های جادویی به هم پیوسته می دید که به مهندسی دقیق نیازمندند.

لووی کوته بینانه مجذوب یک برند و یا وسیله خاص نبود، او یک استیل مخصوص به خود نداشت رویکردی که بسیاری از طراحان کنونی دارند-. زمانی گفت:"یک مسابقه آشفته ای به راه افتاده که طی آن در پوشش مدرنیسم کالاهای آشغال زرق و برق دار به بازار بدهند." من ادعا می کنم که زندگی روزمره قرن بیستم را زیباتر کرده ام."


 

"یک مسابقه آشفته ای به راه افتاده که طی آن در پوشش مدرنیسم کالاهای آشغال زرق و برق دار به بازار  می دهند."

 ریموند لووی

 


1955: طرح زیبای شیشه نوشابه کوکاکولا


1961: طرح اولیه برای خودروی استودبیکر آوانتی[6]

لووی یکبار در مورد طراحی خودرو گفت: " ما می دانیم که منطق به تنهایی باعث فروش خودرو نیست، بلکه این جذابیت و گیرایی در نگاه اول آنست که باعث جلب نظر خریدار می شود...ظرافت محض و نکته بینی در طراحی، آرزوی حس انحناهای ظریف آن، دوست داشتن خودرو و بودن صاحب یگانه وممتاز آن"

 


لووی در کنارخودروی استودبیکر آوانتی



[1] Raymond Loewy

[2] The T-1 Locomotive Pennsylvania Railroad

[3] Lucky Strike

[4] Lever Brothers

[5] Greyhound

[6] Studebaker Avanti

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۴۸

طرح نو

 فصل 1:قرن طراحان

 بخش اول - هارتموت اسلینگر


لینک به بخش قبلی


این طراح  به استیو جابز جوان گفت که کامپیوترهایش زشتند... 

و آنچه بعدا اتفاق افتاد اپل را تا ابد تغییر داد


مصاحبه ای خواندنی از سایت بیزینس اینسایدر با هارتموت اسلینگر


طراح آلمانی هارتموت اسلینگر: این طراح  به استیو جابز جوان گفت که کامپیوترهایش زشتند!


طراح آلمانی هارتموت اسلینگر در سال 1982 با استیو جابز دیدار کرد. جابز از او پرسید نظرش در مورد اپل چیست او پاسخ داد که ایده جالبی است ولی طراحیش بد است.

اسلینگر به زودی به اپل پیوست، جاییکه در آن با همکاری استیو جابز  طرح های مفهومی پیشگامانه ای که محصولاتی همچون آیفون، آی پد، و آی واچ را به ذهن می آورند - ولی هیچ وقت وارد بازار نشدند- را خلق کرد.

ما با اسلینگر در مورد اپل، مشکلات ساعت های هوشمند، ریسک عدم آینده نگری در طراحی و نقص های دیگر شرکت های تکنولوژی صحبت کردیم[1]. در اینجا متن اصلاح شده مصاحبه آورده می شود:

سوال: چگونه همکاری با اپل را آغار کردید؟

اسلینگر: من آن موقع هشت سال بود که با سونی در ژاپن کار کرده بودم - سی و پنج سال پیش- پس از اینکه اپل 2ئی را دیدم، تلاش کردم که مدیران سطوح بالای سونی را برای طراحی کامپیوترهای شخصی متقاعد کنم ولی آنها به کامپیوتر شخصی اعتقاد نداشتند. آنها عقیده داشتند که این یک بازار سرگرمی است و آی بی ام و اچ پی غیرقابل رقابت هستند. نهایتا من قرارداد انحصاری خودم را با سونی تغییر دادم به طوریکه بتوانم با بعضی شرکتهای آمریکایی فعال در مورد کامپیوترهای شخصی کار کنم. اول با اچ پی صحبت کردم. واقعا آدمهای خوبی بودند ولی قدرت تصمیم گیری نداشتند. همه در اچ پی فکر می کردند که آنها هر کاری دلشان خواست می توانند بکنند، ولی طراحی یک مساله استراتژیک است. شما باید در ارتباط  مستقیم با مدیرعامل باشید و دریابید که شرکت لازم چه مسیری را طی کند. آخر کار در ژانویه سال 1982 از طریق یکی از دوستانم با استیو جابز ملاقات کردم.

 

اسلینگر می گوید " جابز از اینکه به او گفتم محصولاتش بی نهایت زشتند و  باعث ریخت و پاش در تولید  می شوند، اصلا خوشش نیامد ولی وقتی برایش توضیح بیشتری دادم و دلایل را بیان کردم قضیه را درک کرد.

 

 

سوال: چگونه توانستید توجه جابز را به خود جلب کنید؟

اسلینگر: جابز از من پرسید نظرم در مورد اپل چیست من گفتم که ایده جالبی است ولی طراحیش بد است. خود استیو فهمیده بود که آنها مشکل دارند. ولی از اینکه به او گفتم محصولاتش بی نهایت زشتند و  باعث ریخت و پاش در مرحله  تولید می شوند، اصلا خوشش نیامد اما وقتی برایش توضیح بیشتری دادم و دلایل را بیان کردم قضیه را فهمید. استیو گفت که اپل یک مسابقه طراحی برگزار خواهد کرد که من برنده آن شدم. پس از آن معلوم شد که طراحان داخلی به اندازه کافی خوب نبودند، بنابراین من را مسوول بازسازی کل فعالیت های طراحی در اپل کرد، البته خارج از اختیار مهندسان و با ارتباط مستقیم با او.


سوال: کار کردن با استیو جابز چطور بود؟

اسلینگر: استیو فوق العاده با استعداد بود ولی به آموزش زیادی نیاز داشت. البته من هم چیزهای زیادی از او یاد گرفتم  و کار تیمی ما دو تا با هم بسیار خوب و نتیجه بخش بود. در ابتدای کار ما یک قانون ساده را برقرار کردیم: وقتی در مورد چیزی توافق نداشتیم مصالحه نمی کردیم و کوتاه نمی آمدیم، فقط موضوع را کنار می گذاشتیم و راه حلی برای چیزی که هر دو بر آن موافقت داشتیم پیدا می کردیم. نتیجه مصالحه در کار ما همیشه چیزی بدی است.

مثلا من یک محصول نوی را طراحی می کردم و یا برای یک محصول جدید پیشنهادی ارایه می کردم، اگر استیو ازشان خوشش نمی آمد، معلوم بود که به اندازه کافی خوب نیستند. و وقتی او چیزی را پیشنهاد می داد که یک کمی کپی از کار و محصولات دیگران بود من می گفتم ما کپی نمی کنیم ما چیزهای نو می آفرینیم. استیو یک تمایلاتی برای انجام کارهایی که بقیه می کردند ولی به نحو بهتر- داشت و من کاملا با این ایده مخالف بودم. ما هیچ وقت سر همدیگر داد نزدیم. بزرگترین مشکلی که بقیه داشتند این بود که استیو جوان بود و همه خیال می کردند که به واسطه جوانی او نظراتشان  کنار گذاشته می شود.

 

 

 در ابتدای کار ما یک قانون ساده را برقرار کردیم: وقتی در مورد چیزی توافق نداشتیم مصالحه نمی کردیم و کوتاه نمی آمدیم، فقط موضوع را کنار می گذاشتیم و راه حلی برای چیزی که هر دو بر آن موافقت داشتیم پیدا می کردیم. نتیجه مصالحه در کار ما همیشه چیزی بدی است.

 

 


طرح اسلینگر برای اپل مدولار لیزا 1982[2]


لینک به بخش بعدی



[1] ترجمه آزاد از مصاحبه سایت بیزینس اینسایدر با هارتموت اسلینگر

[2] Esslinger's design for a modular Apple Lisa from 1982




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۵ ، ۱۶:۱۱