طرح نو
فصل 1:قرن طراحان
بخش دوم - طرح های مفهومی اپل در
سال های دهه 1980
قسمت اول
لینک به بخش قبلی
سبک سونی[1]
شش سال پس از
تولد کامپیوتراپل، بنیانگذار و رئیس هیات
مدیره استیو جابز به این نتیجه رسید که شرکتش به شدت به یک سیستم طراحی متحد نیاز
دارد. در کتاب "طراحی به سمت جلو" هارتموت اسلینگر طراح صنعتی افسانه ای
و بنیانگذار شرکت طراحی " فراگ دیزاین" شرح می دهد که چگونه شرکتش و استیو
جابز با همکاری یکدیگر حس سبک پردازی و طراحی اپل را روان ساختند.
در سال 1983
هر بخش محصول اپل رئیس طراحی مخصوص به خود را داشت. با دانستن اینکه این رویکرد
باعث بی نظمی خواهد شد – و
با پیروی از فرآیند مشابهی که شرکت زیراکس پیش گرفت- چندین طراح در مرکز کوپرتینو
کالیفرنیا شرکت اپل یک مسابقه بین دو شرکت مهم طراحی جهانی برگزار کردند. چنانکه
در کتاب "طراحی به سمت جلو" آمده است: " اپل برنده را انتخاب خواهد
کرد و طرح برنده به عنوان چارچوب زبان جدید طراحی اپل برگزیده خواهد
شد".
در این کتاب
اسلینگر شرح می دهد که چگونه او نواقص فرآیند طراحی محصول اپل را دریافت و مصاحبه
گر خود استیو جابز را به وجد آورد. در آن هنگام جابز رویای فروش یک میلیون مک را
در سر داشت توجه کنید که در آن زمان یکصد هزار اپل 2 فروش رفته بود.
" من به
استیو برای رسیدن به هدفش چند پیشنهاد ارایه کردم. اول، اپل سیستم های کاملا
متفاوتی برای فرایندهای زیر احتیاج داشت:
·
مهندسی
·
مشارکت با شخص
ثالث
·
ساخت
·
تدارکات
·
طراحی
همچنین من
پیشنهاد کردم برای جبران عدم داشتن بخش
مهندسی مکانیک در سطح جهانی، اپل از شرکت هایی مانند سونی، کانون، سامسونگ و دیگر
شرکتهای لوازم الکترونیکی در آسیا به عنوان شرکای توسعه و تولید استفاده کند. مهم
تر از همه، من توضیح دادم که ضروری است که تیم طراحی مستقیما با او در ارتباط
باشند و طراحی باید به طور جدی در برنامه ریزی استراتژیک اپل درگیر شود.
پس از گذراندن آزمون شفاهی، فراگ
دیزاین گلچینی از پیکرنماهای[2]
اولیه کامپیوترها به اپل ارایه کرد تا یک قرارداد سودآور دو میلیون دلاری را برده
و مهمتر ار آن اجازه اداره کامل طراحی اپل را به دست گیرد که نهایتا این شرکت
آلمانی در این کار موفق شد.
در میان
کارهای مختلفی که در جریان بود، جابز اصرار کرد که اسلینگر کامپیوتری بیافریند که
استاندارد طراحی ساده و در عین حال هوشمندانه سونی را داشته باشد. که با توجه به
سابقه کار اسلینگر با سونی پیش از اپل این کار نسبتا ساده ای برای او بود. اما
هزینه بالای مونتاژ و "با حال نبودن" باعث شد که این ایده به کناری
گذاشته شود.
آمریکانا[3]
در کتاب
"طراحی به سوی آینده" اسلینگر شرح می دهد که چگونه پروتوتایپ نشان داده
شده در شکل از طراحی های کلاسیک آمریکایی به ویژه طرح های ریموند لووی[4]
برای استودبیکر[5]
و دیگر سازندگان خودرو، محصولات خانگی الکترولوکس و بطری کوکاکولا الهام گرفت.
متاسفانه آمریکانا به اندازه کافی نوآورانه نبود.
میز کار[6]
نمونه
"میزکار" با این شکل انحنا دارش انحرافی از بقیه کامپیوترهای مک بود. در
سراسر کتاب، اسلینگر شرح می دهد که چه چیزی الهام بخش طرح های اوست ولی این پارگراف به ویژه جالب است:" چنانکه من
ایده های گوناگون را برای رخ این شکل/طرح جدید بررسی می کردم، به تاریخ نگریستم،
به ویژه افسانه شناسی بومیان (سرخ پوستان) آمریکا، چون من فکر کردم که طراحی اپل
باید ریشه در گذشته ساحل غربی آمریکا داشته باشد. این جستار ما را به اشکال هندسی
و نگاره های ناواهو[7]
و سپس هنر های آزتک[8]
-که کنده کاری هایشان بر سنگ اشکال فضانوردان را به خاطر می آورد- رهنمون کرد. آن نگاره ها الهام بخش ما برای طراحی
کامپیوترهای اپل به شکل آدم های کوچک و صفحه های نمایش به شکل یک صورت شدند."
لوح[9]
در کتاب
"طراحی به سوی آینده" اسلینگر بیان می کند که بودن در بین برنامه نویس
ها -که مونیتورهایشان که پر از برنامه ها و کدهای انتزاعی شکل است- الهام بخش مدل
لوح سنگی شد: یک طرح کامپیوتر مفهومی پر از خطوط و طرح های نواری شکل. پس از حمل
پروتوتایپ ها به اپل دو شرکت (اپل و فراگ دیزاین) بر زبان طراحی سفید برفی[10]
توافق کردند که معمولا در آن از سفید به عنوان رنگ پایه استفاده می شد و بر عبارت
" خطوط، شکل لوح سنگی و نه زاویه" تاکید داشت.
در کتاب
جزئیات بیشتری در مورد طراحی " سفید برفی" روشن می گردد:
" لوح
هایی با سطوحی با حداقل طرح / نقش، بدون رنگ، حداقل زاویه های گذار، و اندازه ها و
حجم های تا حد امکان کوچک."
پیکرنما اپل 2[11]
این طرح
مفهومی پیشرو برای اپل 2 شامل یک بخش باله مانند، گوشه های منحنی، و یک مونیتور
تخت – یک تکنولوژی
کمیاب در سال های اولیه ده 1980 - است.
مطالعات مکینتاش[12]
پروتوتایپ های
کامپیوترهای رومیزی "مطالعات مکینتاش" نخستین نمونه های مکینتاش را به
خاطر می آورند که دو سال قبل از طراحی این دو طرح معرفی شده بودند. رنگ آبی هم برای اپل بد به نظر نمی آید،
مگرنه؟!
لینک به قسمت دوم