مدل ارزیابی ذینفعان
مدل ارزیابی ذینفعان
هر مجموعه ای جهت ساماندهی روش برخورد خود با ذینفعان مختلف نیاز به درک اهمیت نسبی هر ذینفع در مقایسه با اهداف استراتژیک خود و میزان نحوة تأثیرگذاری (یا تأثیرپذیری) سازمان از آنان دارد. در این مدل جهت ارزیابی ذینفعان سازمان با هدف اولویت بندی بین آنان ارائه میگردد.
فرض بنیادین این مدل دسته بندی ذینفعان و تعیین موقعیت آنان براساس داشتن یک، دو یا هر سه ویژگی قدرت، مشروعیت و فوریت است. این سه ویژگی در فرآیند تعیین ذینفعان دارای اهمیت فراوانی میباشند.
· قدرت
متداولترین تعریف قدرت عبارتست از «حالتی که در آن یکی از ایفاکنندگان نقش، در متن روابط اجتماعی در موقعیتی باشد که بتواند علیرغم وجود مقاومتهایی خواسته یا خواستههای خود را تحمیل نماید.» بنابراین قدرت «نوعی رابطه بین بازیگران عرصة اجتماع است که در آن یکی از بازیگران، میتواند بازیگر دیگری، را وارد به انجام کاری کند.
· مشروعیت
مشروعیت به صورت «تفسیر و یا برداشتی عمومی از اینکه فعالیت و عمل یک مجموعه منطقی، متناسب و منطبق بر استانداردها، ارزشها، اعتقادات و تعاریف ساختار یافته و پذیرفته شده از طرف جامعه است.» تعریف میگردد. در این تعریف به وجه پذیرفته شده از طرف جامعه به مفهوم مواردی که از طرف بخش بزرگی از اعضاء جامعه پذیرفته شده و مفهومی مشترک در میان آنان تشکیل میدهد اشاره گشته و تطابق فعالیت و عملکرد سازمان با این مفاهیم مشترک و پذیرفته شده را مبنای مشروعیت و یا عدم مشروعیت فعالیتی خاص اعلام شده است.
· فوریت
فوریت براساس تعریف ارائه شده «نیاز به توجه و عمل فوری» میباشد. ضرورت یا حالت اورژانس تنها هنگامی ظهور پیدا میکند که دو شرط زیر تحقق پیدا کند.
موضوع و مسئله به وجود آمده (از نظر نتایجی که ممکن است حاصل گردند) نسبت به پارامتر زمان حساس باشد.
اصل مسئله و ارتباط، از نقطه نظر ارتباط با ذینفعان مهم و یا بحرانی باشد. بنابراین فوریت عبارت است از مواردی که ادعاهای حقوقی مهم ذینفعان نسبت به زمان نیز حساس بوده و با گذشت زمان شرایط وخیمتر گردد.
دستهبندی ذینفعان سازمان
براساس سه ویژگی قدرت، مشروعیت و فوریت و میزان همپوشانی این سه ویژگی میتوان هشت گروه مختلف از ذینفعان را مشخص نمود.
در بین این هشت دسته، سه گروه فقط دارای یک ویژگی میباشند، سه گروه به طور همزمان دو ویژگی و یک گروه هر سه ویژگی را داراست در آخر نیز گروهی وجود دارند که دارای هیچ یک از این ویژگیها نمیباشد. به عبارت دیگر نه دارای قدرت، نه مشروعیت و نه فوریت میباشند. گروههای کم اهمیت (مناطق 1 و 2 و 3) که فقط دارای یک ویژگی میباشند، ذینفعان پنهان نامیده میشوند. گروههایی که دارای دو ویژگی یا برآیندی از دو ویژگی بوده گروههای نسبتا مهم بوده و به علت آنکه احتمال بروز چیزی از جانب آنان میرود به آنان ذینفعان مورد انتظارگفته میشود (مناطق 4 و 5 و 6). ترکیبی از هر سه ویژگی (شامل روابط و تأثیرات متقابل دینامیک بین هر سه ویژگی) تعریف کننده ذینفعان بسیار مهم (منطقه 7) میباشد.
در نهایت افراد یا گروههایی که دارای هیچ یک از سه ویژگی فوق الذکر نباشد به آنان ذینفع یا ذینفعان بعید اطلاق میشود از این گروه از افراد و سازمانها انتظار بروز ادعای حقوقی و یا هر چیز دیگری بعید میباشد.
نقش مدیریت ذینفعان «سعی و تلاش در جهت دستیابی ذینفعان مقدم به اهداف مورد انتظارشان و همچنین مدیریت ذینفعان درجه دو به نحوی که آنان هم تا حد امکان اقناع گردند» میباشد.
با این دیدگاه مدیریت ذینفعان را فرآیند کسب اطلاعات و شناخت ذینفعان، جهت پیشبینی رفتار آنان و تعیین نحوة برخورد با عملکرد آنان و نهایتا مدیریت نمودن موقعیت و هدایت شرایط و فاکتورهای مؤثر به سمت دستیابی به اهداف میداند. بنابراین «مهمترین وظایف فرآیند مدیریت ذینفعان عبارت است از: توصیف، درک و کسب شناخت، آنالیز و در نهایت مدیریت میباشد.» فرآیند مدیریت ذینفعان را براساس کارهای انجام شده ابزاری میداند که «به سازمان امکان تغییر و اصلاح استراتژیهای آن و ملحوظ نمودن علایق مختلف را میدهد.» که در این راستا با شناخت دقیق وضعیت موجود ارتباط سازمان با ذینفعانش میتوان نوع ذینفعان را مشخص کرد و با توجه به شناسایی اثرات آنان جهت تدوین برنامه راهبردی و عملیاتی عمل نمود و مدیریتی مناسب بر ارتباط با ذینفعان جهت دستیابی به اهداف و سیاستهای سازمان اعمال نمود.